تقدیم به ....
تقدیم به او که نبود اما حس بودنش یه من شوق زیستن داد او که دیدگانش به فروغ خداوندی شبیه است و مظلومیت نگاهش به زیبایی نجابت خورشید
باز هم از تو می گویم تو که در پاییز هزار رنگ راهبرم بودی تو که در اوج مهربانی پناه قلب خسته و تب آلودم بودی تو که فانوس به دست راهم را نشانم دادی و مرا با نم باران و خورشید عشق آشتی دادی
باز هم از تو می نوسیم از تو که یاد آور شکوه مهر و محبتی از تو می نویسم چون تمام کلمه های نا نوشته مرا تو می خوانی
نه نگو که نیستی نگو که اقاقی نیست بایاس نسبتی نداری و هم جنس باران نیستی تمام دردهای نا علاج من با وجود مقدس تو درمان گرفت!
ای سحر آفرین ای که جادوی نگاهت راه مرگ را به سویم بست
بیا
دعا برای ظهور
خدایا بلا و مصایب ما زیاد شده و بیچارگی ما بسی روشن و پرده از روی کار بر داشته شد و امیدم نا امید شد و زمین بر ما تنگ آمد و آسمان رحمتش را از ما منع گرداند و تنها تویی یاور و معین ما و مرجع شکایت ما و یگانه اعتماد ما در هر سختی و آسانی خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد
ای خدا غم و اندوه آن بزرگوار را با ظهورش از قلوب این امت برطرف گردان و برای آرامش دلهای ما به ظهورش تعجیل فرما که مخالفان بعید دانند و ما ظهورش را نزدیک می دانیم